۱۳۹۳ آبان ۱, پنجشنبه

سالروز درگذشت مهرانگیز دولتشاهی، اولین و تنها سفیر زن ایرانی

تصویب لایحه حمایت خانواده خیلی برای ماها جای خوشحالی و مباهات بود. من یادم است که آن روز رفتم  پشت تریبون، بعد از تصویب لایحه، به مجلس بیست و یکم تبریک گفتم.

گفتم به شما تبریک می گویم که افتخار تصویب این لایحه که این قدر برای اجتماع ما الزام است و اهمیت دارد نصیب این مجلس شد.
به گزارش توانا، سطر های بالا بخش هایی از خاطرات تصویب «لایحه حمایت از خانواده» توسط مهرانگیز دولتشاهی در تاریخ خرداد ماه سال ۱۳۴۶ شمسی در مجلس شورای ملی است.
مهرانگیز دولتشاهی آذرماه ۱۲۹۶ شمسی در خانواده ای فرهیخته که پدرش «محمدعلی میرزا شکوه الدوله» (دولتشاهی)، وزیر پست و تلگراف و مادرش «اخترالملوک هدایت» بود در اصفهان دیده به جهان گشود. وی پس از رسیدن به سنین بالاتر برای کسب تحصیل به آلمان رفت و با گذشت چند سال زندگی و تحصیل به ایران بازگشت. مهرانگیز دولتشاهی از نوادگان خاندان قاجاری و خواهرزاده «صادق هدایت»، نویسنده نوگرا و دگراندیش است. همچنین «بیژن جلالی»، شاعر معروف پسر خاله وی است. مهرانگیز سابقه فعالیت مداوم و تأثیرگذار در حوزه زنان و مسائل اجتماعی و سیاسی را دارد. او سه دوره نماینده مجلس در شورای ملی از طرف شهر کرمانشاه و تنها و اولین سفیر زن ایران به حساب می آید.
مهرانگیز دولتشاهی در خاطراتش می گوید زمانی که برای زندگی و تحصیل به آلمان رفت تصور چندانی از رشته  مورد علاقه اش برای درس آموزی نداشت و با کمک و همفکری اطرافیان تصمیم گرفت جامعه شناسی را انتخاب کند اما در شهر برلین آلمان کرسی جامعه شناسی به دلیل یهودی بودن استاد آن تعطیل شده بود. او در رشته «روزنامه نگاری و روابط عمومی» شروع به تحصیل کرد و گرایش فلسفه و تاریخ را انتخاب کرد. در پایان نامه دکترایش نیز به تاریخچه روزنامه نگاری در ایران پرداخت. پایان نامه ای که به خاطر جنگ جهانی دوم ناتمام ماند و مجبور به بازگشت به ایران شد. در این تز به نقش زنانی که فعالیت روزنامه نگاری داشتند اشاره کرد و نویسندگان و روزنامه نگارانی را که از حقوق زنان دفاع کردند را برجسته ساخت. در نهایت سال ۱۳۵۳ پس از گذشت ۱۰ سال مدرک دکترای خود را از دانشگاه هلدبرگ آلمان کسب کرد.
مهرانگیز دولتشاهی طی عمر ۹۰ ساله خود منشأ خدمات و تغییرات بسیاری برای زنان پیش از انقلاب بود و راهی سخت برای تغییر قوانین خانواده به نفع زنان پیمود. وی از سال های ۱۳۲۰ در سازمان خدمات اجتماعی و انجمن حمایت از زندانیان آغاز به کار کرد و در سال ۱۳۳۴ «جمعیت راه نو» را راه اندازی کرد. اقدامات وی و همکارانش در جمعیت راه  نو، جلسات گفتگو و بحث در مورد قانون اساسی و قوانین مدنی آغازگر تغییر قوانین خانواده طی یک دهه پس از آن شد.
مهرانگیز پس از کسب حق رأی که برای بسیاری اعطای آن به زنان باورنکردنی بود به مجلس شورای ملی راه یافت. وی پیش از این همراه زنان دیگر در کسب حق رأی زنان تلاش و پایداری بسیاری صرف کرده بود. در نهایت در شهریور سال ۱۳۴۱ همراه فرخ رو پارسای، شوکت جهانبانی، نزهت نفیسی، هاجر تربیت و نیره ابتهاج سمیعی به مجلس شورای ملی وارد شد. طی همین سال ها دو سناتور زن دیگر در مجلس سنا حضور یافتند.
در عکس زیر مهرانگیز دولتشاهی به عنوان نخستین زن پشت تریبون در سال ۱۳۴۲ در مجلس شورای ملی گزارش کمیسیون ها درباره اعتبارنامه ها را ارائه می دهد.


زنده یاد مهرانگیز دولتشاهی

مهرانگیز در «جمعیت راه نو» کمیته ای برای بررسی وضعیت حقوقی به راه انداخت. کمیته مذکور درباره وضعیت زن در خانواده و اجتماع تحقیق کرد و جزوه های کوچک آموزشی تهیه و بین زنان پخش کرد. رئیس کمیته حقوقی «مهروش صفی نیا» بود. وی جلسات پیاپی با حقوقدانان و کارشناسان برگزار کرد. پس از راه یابی زنان به مجلس، جمعیت راه نو طرحی گسترده برای تغییر قوانین نوشت و طی هفت نامه به دست رئیس مجلس و نمایندگان زن رساند. همراه نامه، پیش نویس پیشنهادی زنان برای تغییر قوانین الصاق شده بود. زنان جلسه ای با رئیس مجلس برگزار کردند و پس از آن کمیسیون اختصاصی برای بررسی موضوع تشکیل دادند. در این کمیسیون با تمام نمایندگان جلسات بحث و گفتگو گذاشتند و تلاش کردند نمایندگان را راضی به تغییر قوانین کنند.
بیشتر مخالفت های صورت گرفته نه تنها از سوی نمایندگان که از سوی روحانیت بود. با اینکه جمعیت راه نو و مهرانگیز دولتشاهی طی سال های پیش از آن سعی کرده بودند ارتباط قوی با روحانیت داشته باشند اما درز خبر به بیرون سبب ساز نارضایتی های بسیاری شد. طبق طرح پیشنهادی لایحه حمایت از خانواده شرایط سرپرستی فرزندان توسط دادگاه تعیین می شد. سال ها بعد طی اصلاح دوم لایحه تصویب شده، شرایط همسرگزینی برای مردان محدود شد. مردان پس از آن نمی توانستند چهار زن بگیرند و در شرایط خاص (مریض بودن، عدم توانایی فرزندآوری، ترک خانواده توسط زن) امکان اختیار زن دوم داشتند. چنانچه مردی خارج از این قانون همسر دوم می گزید زن حق طلاق داشت. تغییراتی که اعتراضات بسیاری را رقم زد.
دولتشاهی در خاطراتش به مخالف خوانی ها اشاره می کند. به طوری که زندگی شخصی او و طلاق از همسر نیز مایه افتراهایی شد مبنی بر اینکه که وی به دنبال ترویج طلاق میان زنان است. مهرانگیز درباره این شایعات نقل می کند: ما در این لایحه اسمی از تعدد زوجات نیاوردیم، برای این که دیدیم فعلا زورمان نمی رسد که این کار را بکنیم و اگر همه سنگینی را می خواستیم در یک لایحه بگذاریم آن وقت نمی شد. گفتیم بگذاریم قدم به قدم جلو برویم. اول یک دادگاه درست بشود برای دعاوی خانوادگی، آن وقت معلوم بشود چه کار باید بشود، چه جور باید مراحلش طی بشود. خیلی ها در اجتماع خیال کرده بودند که با تصویب قانون حمایت خانواده، تعدد زوجات هم قدغن شده و متوجه نشده بودند که آن اصل مطرح نیست. و واقعا خیلی از مردها خیال می کردند که حاال دیگر نمی شود زن دوم و سوم گرفت تا این که چند سال بعد قرار شد یک تجدید نظری در این بشود، که سازمان زنان مطالعاتش را کرده بود و طرح آن را داده بود به دولت، و دولت آورد به مجلس... در اینجا زن مجدد را محدود کرده بودند به دوتا. آن وقت خیلی ها می گفتند ای وای چند زنی که قدغن شده بود پس چطور دوباره اجازه دادند. آن وقت آن موقعی بود که شهرت پیدا کرده بود که شاه زن گرفته یا می خواهد بگیرد. می گفتند، ها! پس شاه می خواهد زن بگیرد، زن دوم بگیرد، این است که دوباره اجازه داده اند. بی خودی می گفتند. واقعا که این نبود. نمی دانستند که قدغن نشده بود. ما البته خوشحال بودیم که تعدد زوجات محدود می شود به دو تا و بیشتر نه، آن هم تحت شرایط خاصی، اگر زن اولی مریض باشد یا نازا باشد و امثال این ها. اما شرط عمده رضایت زن اول بود.
مهرانگیز دولتشاهی پس از ۱۲ سال حضور در مجلس سال ۱۳۵۴ به مقام سفیری در دانمارک منصوب شد. انتصاب او در حالی صورت گرفت که وی جزء کادر رسمی وزارت خارجه نبود. مسئولیتی که تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ ادامه یافت.
دولتشاهی همچنین سال ۱۹۷۳ میلادی به عنوان نائب رئیس شورای بین المللی زنان در وین انتخاب شد. مسئولیتی که سفرهای خارجی و ارتباط بیشتر با زنان فعال دیگر در بخش های دولتی را برایش به همراه داشت.
مهرانگیز دولتشاهی تا سال وقوع انقلاب، سفیر ایران در دانمارک ماند اما در زمستان ۱۳۵۷ یک ماه پیش از انقلاب ۸ تن از سفرای ایران به دستور «میرفندرسکی»، وزیر خارجه دولت شاهپور بختیار به دلیل «مغایرت انتصاب آن ها با ضوابط وزارت خارجه» از سمت خود برکنار شدند که دولتشاهی نیز در میان این جمع بود. مهرانگیز دولتشاهی پس از انقلاب به ایران بازنگشت و در پاریس اقامت گزید. وی در این شهر «انجمن فرهنگ ایران» را بنیان نهاد که فعالیت های فرهنگی داشت. از مهرانگیز دولتشاهی در سال ۱۹۹۷ توسط «بنیاد پژوهش های زنان» به عنوان «بانوی برگزیده سال» تقدیر به عمل آمد. وی طی اقامت در فرانسه کتاب «جامعه، دولت و جنبش زنان ایران» را به رشته تحریر درآورد و سال ۱۳۸۱ منتشر کرد. وی ۲۹ مهرماه ۱۳۸۷ در سن ۹۱ سالگی چشم از جهان فروبست و در قبرستان «مونپارناس» به خاک سپرده شد.
مهرانگیز دولتشاهی عقیده داشت اصلاحات «لایحه حمایت از خانواده» حتی از اعطای حق رأی به زنان واجب تر است اما نهایتا راه یابی زنان به مجلس امکان پیگیری و تحقق خواسته ها را فراهم کرد. لایحه خانواده ای که با مشقات بسیار به دست آمد اما پس از وقوع انقلاب به همان قوانین گذشته برگردانده شد.
وی به یاد می آورد که چگونه گروه ها و نمایندگان بسیاری را توانستند همراه و هم نظر خویش سازند: من قبلا همیشه می گفتم که خوب حال تا حق رأی به ماها بدهید، اول این کارها را بکنید، اینها یک مسائل منطقی است، بکنید. ولی بعد دیدم که اعمال نمی شد. چون دیدم وقتی که ما خودمان در مجلس بودیم، چقدر کار کردیم تا اتمسفر و محیط مجلس را مساعد کردیم. دیدم که تا زن ها به مجلس نمی رفتند این کار نمی شد.


زنده یاد مهرانگیز دولتشاهی

اول خیلی ها می گفتند که خیلی از قوانین را فایده ندارد که دنبالش می روید. اول باید حق رأی بگیرید، بعد از آن که حقوق سیاسی پیدا کردید می توانید این کارها را انجام بدهید. و واقعا در عمل هم دیدیم که مسئله همین جور است. و واقعا این خیلی اهمیت داشت. من همان روز در مجلس گفتم فرض کنید که خیلی از زن ها هستند که از این حق (حق رأی) استفاده نمی کنند، سال تا سال خبر نمی شوند که مسائل سیاسی مملکت چه هست. شاید اگر رأی هم می دهند اصلا ملتفت نیستند که چه کار کرده اند، یا اصلا رأی هم  نمی دهند. ولی این قانون، اعم از این که کسی ملتفت باشد یا نباشد، به کمک همه خانواده ها می آید. ما مکرر می گفتیم که این فقط به نفع زن ها نیست، به نفع مردها هم هست. اول این زن ها مگر کی هستند؟ دختر شما هستند، خواهر شما هستند، همسر شما هستند. شما خودتان هم باید علاقمند باشید که زن ها این جور زجر نکشند و در محرومیت نباشند. واقعا خیلی ها طرفدار این قانون شده بودند و با میل هم تصویب کردند.
نوشین احمدی خراسانی، نویسنده و فعال حقوق زنان کتاب «من می توانم، حالا می بینید» را براساس تلاش های زنان برای کسب حق رأی و فعالیت های مهرانگیز نوشت. همچنین «شاهرخ مسکوب» مجموعه گفتگوهایش با دولتشاهی را تحت برنامه تاریخ شفاهی ایران در کتاب «مهرانگیز دولتشاهی؛ اولین و تنها سفیر زن ایران (۱۳۵۴-۱۳۵۷)، نماینده سه دوره مجلس شورای ملی» به چاپ رساند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

یاد و نام این بانوی فرهیخته را گرامی میدارم